سلامت نیوز:از نظر پزشكی در جامعهای كه در آن شادی و نشاط وجود ندارد، سلامت جسمی هم به خطر میافتد. جامعهای كه شاد نیست، قدرت دفاعی كمتری دارد. وقوع جرم در این جامعه بالا میرود. بد بینی بین مردم بیشتر میشود. آسیبهای اجتماعی بیشتر میشوند.
به گزارش سلامت نیوز، امانالله قرایی مقدم، جامعهشناس در روزنامه اعتماد نوشت: جامعه ما شاد نیست. این یك واقعیت است. ما یك جامعه غمگین داریم. عوامل موثر بر شادی متعددند، از معماری و رنگ اتومبیل تا لباس و برنامههای رادیو و تلویزیون، همه اینها روی شادی تاثیرگذارند. مسائل سیاسی و مواردی كه بین دولت و مجلس رد و بدل میشود همگی روی شادی جمعی جامعه تاثیر دارد. محدودیتها و محرومیتهایی كه مردم در زندگی دارند، وضعیت موسیقی، رسانهها همه میتوانند جزو عواملی باشند كه روی شادی تاثیر دارند.
وقتی خانمهای جوان ما میخواهند به تماشای ورزش بروند و شادی را تجربه كنند و ممانعت پیش میآید، این جوان چطور میتواند شاد باشد؟ این در صورتی است كه جامعه ما جامعه جوانی است و شادی در جامعه ما وابسته به شادی جوانان است. جوان ما موسیقی میخواهد، آواز میخواهد، شغل میخواهد، امید به آینده میخواهد، اما هیچ كدام از اینها برایش فراهم نیست. این روزها با هر كسی صحبت میكنیم با ما با خشونت برخورد میكند. اینها همه نتیجه عواملی است كه مانع از بروز شادی در جامعه هستند.
ما در دوران باستان در طول ماه حداقل یك جشن گروهی داشتیم، در اسفند ماه و فروردین این روزهای جشن و شادی ٢٠ روز بوده. در ماههای خرداد و مهر و دی سه روز جشن ملی داشتیم. حالا این جشنها را نداریم. باید بپذیریم شادی و نشاط در جامعه ما وجود ندارد. شاد شدن جامعه در حرف اتفاق نمیافتد. ما باید از تضادهای گروهی پرهیز كنیم تا بتوانیم این فضای شاد را در جامعه به وجود بیاوریم.
از نظر پزشكی در جامعهای كه در آن شادی و نشاط وجود ندارد، سلامت جسمی هم به خطر میافتد. جامعهای كه شاد نیست، قدرت دفاعی كمتری دارد. وقوع جرم در این جامعه بالا میرود. بد بینی بین مردم بیشتر میشود. آسیبهای اجتماعی بیشتر میشوند. فرار مغزها افزایش پیدا میكند. نبود شادی در جامعه اثرات روحی، روانی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی فراوانی دارد و روی تمام بخشهای جامعه اثرگذار است. رسانهها هم میتوانند در ایجاد شادی در جامعه تاثیر داشته باشند. اما برنامههای صدا و سیمای ما هم در این بخش ضعیف عمل كرده است. مردم با تمام مشكلاتشان به تماشای یك سریال مینشینند كه غمناك است و هیچ كجایش شادی را به مخاطب منتقل نمیكند. بلكه پر از نزاع و تنش و مشكلات مربوط به مسكن است.
مشكلات اقتصادی فراوان و همچنین مشكلات فرهنگی موجود در جامعه هم به این شادنبودنها دامن میزند. مردم از حاكمیت انتظار دارند تا زمینه شاد بودن را در جامعه ایجاد كند. افراد تابعی از جامعه هستند و جامعه تابعی از حكومت. طبق تئوری «امرجنس» در كل خاصیتی هست كه در جزء وجود ندارد. جزء وقتی كه جمع شود میتواند كاری انجام دهد. یك فرد چطور میتواند شاد باشد وقتی شغل ندارد. وقتی آیندهاش تامین نیست. وقتی امیدی به آینده ندارد.
طبق نظریه اصالت وجود ما غم دیگران را میبینیم و نمیتوانیم در شادی خودمان به سر ببریم. در جامعه قشر مرفه را میبینیم و امكاناتی كه این قشر در اختیار دارد این تصور را ایجاد میكند كه بخشی از جامعه شادی را تجربه میكند. در صورتی كه طبق این نظریه دیدن غم دیگران باعث غم میشود. چرا كه سارتر معتقد است همان طور كه من غم را احساس میكنم، دیگران هم آن را احساس میكنند.
سارتر معتقد است باید غم و شادی دیگران را احساس كنیم. بنابر این زمانی كه یك فرد ثروتمند یا شاد یك فرد فقیر را میبیند، نمیتواند غمگین نشود. باید به نیازها و مشكلات او توجه كند. در نهایت میتوانیم به این نتیجه برسیم در جامعهای كه شادی نیست، هیچ چیز نیست و در جامعهای كه غم هست، مشكلات فراوانی وجود دارد و میتواند ایجاد شود.
نظر شما